جدول جو
جدول جو

معنی ناخنه دار - جستجوی لغت در جدول جو

ناخنه دار
(دِ شِ)
که به ناخنه مبتلاست. که در چشم ناخنه دارد، چشمی که ناخنه دارد. چشمی که مبتلا به مرض ناخنه است:
چشم شرع از شماست ناخنه دار
بر سر ناخنه سبل منهید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ناخنه دار
کسی که به ناخنه مبتلی است، چشمی که به ناخنه مبتلی است: چشم شرع از شماست ناخنه دار بر سر ناخنه سبل منهیدخ (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
مفصّلغ طولانی، وسیع، پهناور، با عرض و طول بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
هر میوه ای که در میان آن هسته یا تخم باشد، دارای دانه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ بَ)
در تداول، که بیماردار است. که بیمارداری می کند. که پرستاری بیماری بعهدۀ اوست
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
که دامنه دارد. دارای دامنه، وسیع. پهناور. موسع. با عرض و طول بسیار. ممتد.
- ابری دامنه دار، که دنبالۀ آن نگسلد.
- ادعای دامنه دار، طولانی.
- اقداماتی دامنه دار، سخت وسیع و ممتد.
- بارانی دامنه دار، که دیر زمان ببارد.
- بحثی دامنه دار، بحثی پردامنه. طولانی.
- تظاهرات دامنه دار، ممتد و وسیع.
- جنگی دامنه دار، که بدرازا کشد. که دیر بپاید.
- فعالیت دامنه دار، ممتد.
- مبارزۀ دامنه دار، ممتد. که زود بانجام نکشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه دارای نافه است: از آهوی چشم نافه دارش هم نافه هم آهوان شکارش. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
میوه ای که در داخل آن دانه یا تخم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پیشانی دار بلند اختر آنکه موی پیشانی دارد، آنکه پیشانی گشاده دارد. یاناصیه دارپاک 1 فرشته، صالح عابدزاهد: داغ نه ناصیه داران پاک تاج ده تخت نشینان خاک. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخوش دار
تصویر ناخوش دار
آنکه بیمارداراست کسی که پرستاری بیماری را بعهده دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
وسیع، پهناور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
دارای وسعت، گسترده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
فراخ، گسترده، وسیع، طولانی، مبسوط، مفصل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
Querulous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
Forked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
Manicurist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
Grainy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
маникюрша
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
ворчливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
роздвоєний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
зернистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
marudny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manikiurzystka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
körnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
gegabelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
quejoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicurista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
раздвоенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
зернистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناخن کار
تصویر ناخن کار
manicure
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
queixoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
ziarnisty
دیکشنری فارسی به لهستانی